یکى بود، یکى نبود، غیر
از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه
قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و
این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و
بد ادا و بىکمالات بود.
یک روز که این دلربا توى
خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخنهایش حنا مىگذاشت، آهى کشید و
رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مىگویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با
این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانهات، پایش را
مىگذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم
را در خانهی شوهر سپرى کنم و من شنیدهام که یک دستگاهى هست که به آن
مىگویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این
دستگاهها برایم مىخرى یا این که چى؟
متن کامل داستان در ادامه مطلب
مربی مهد کودک
خانم جوانی که در کودکستان با بچه های 4 ساله کار می کرد می خواست چکمه های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل می كنه و می ذاره روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه می کنه و یه نفس راحت می کشه که...
هنوز آخیش گفتنش تموم نشده که بچه می گه این
چکمه ها لنگه به لنگه
است!
مربی مهد کودک
خانم جوانی که در کودکستان با بچه های 4 ساله کار می کرد می خواست چکمه های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل می كنه و می ذاره روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه می کنه و یه نفس راحت می کشه که...
هنوز آخیش گفتنش تموم نشده که بچه می گه این
چکمه ها لنگه به لنگه
است!
چند
وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یك بیمارستان معروف، بیماران یك تخت
بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یكشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی
به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این
مسئله باعث شگفتی پزشكان آن بخش شده بود به طوری كه بعضی آن را با
مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در
ارتباط می دانستند.
كسی قادر به حل این مسئله نبود كه چرا بیمار
آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح
روزهای یكشنبه می میرد.
به همین دلیل گروهی از پزشكان متخصص بین
المللی برای بررسی موضوع تشكیل
جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد كه در
اولین یكشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذكور برای مشاهده
این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود، بعضی
صلیب كوچكی در دست گرفته و در حال دعا بودند،
بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
این مسئله باعث شگفتی پزشكان آن بخش شده بود به طوری كه بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.
كسی قادر به حل این مسئله نبود كه چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یكشنبه می میرد.
به همین دلیل گروهی از پزشكان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشكیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد كه در اولین یكشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذكور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب كوچكی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
متن کامل داستان در ادامه مطلب
عاقد: عروس خانوم وکیلم ؟
عروس : پَـ نـه پَـ تو این بی شوهری برم گل بچینم؟!
ایرانسل در آینده ای نزدیک:
مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟
بچه کوچولو چه طوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره
مشترک گرامی یه طرح دارم پاییزه یکی سیم کارت بخر ، دوتا ببر
یکی میاره در خونتون یکی می دم به عموتون یکی هم واسه عمتون !
مشترک گرامی کاری باری نداری فعلا ؟ قربونت ایرانسل !
یکی از فانتزیام اینه که یه روز که دارم با یه پالتوی مشکی و بلند از تو خیابون رد میشم ببینم یه نفرو میخواد ماشین زیر بگیره ، بپرم پرتش کنم اون ورو نجاتش بدم ، بعد طرف که بلند میشه ببینه دارم قدم زنان دور میشم ، داد بزنه بگه ببخشید شما ؟؟؟ منم یه لحظه وایسمو بدونه اینکه برگردم سرمو یکم بچرخونمو یه لبخند بزنمو بگم “یه رهگذر” بعد همون موقع تو افق محو بشم …
.
فانتزی های بیشتر در ادامه مطلب مراجعه کنید و کلی بخندید
نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشه
و با توجه به گرانیهای اخیر جهت رفاه حال مردم
سال ۹۲ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار میشود!
.
ماشالا چقدم نازی اصن تو گل پیازی
*سلامتی اونایی که منو به خاطر خودم میخوان … نه واسه پرایدم
*از وقتی
پراید گرون شده رفیقم یجوری ژست میگیره پشت ماشینش میشینه
انگار پشت AUDI R۸ نشسته دیگه ماهارو تحویل نمیگیره
اونایی که بالا
تر از پراید داشتن که دیگه هیچی کلا ماهارو shift+delete
کردن از تو مغزشون
دروغ های متداول برخی پسران به دختران همراه با معانی آنها
دروغ : بعدا باهات تماس می گیرم
مطالب بیشتر در ادامه مطلب
دکتر دوم : از دو حال خارج نیست ، یا دروغ میگه ، یا سایکوز حاد داره!
دکتر اول : نه ، فقط لکنت زبون داره !!!
بیمار: دکتر جون دستم به دامنت ، دیگه تحمل این درد رو ندارم ، بکش منو ،
راحت بشم.
دکتر : آقا جان من خودم کارمو بلدم ، شما لازم نیست یادآوری
کنی !؟
ولی اگه پدر زن و پدر شوهر پولدار پیدا نکنی خودت مقصری !
.
.
.
میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست
که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که بهشون احتیاج پیدا کنی !
یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن !
.
.
.
حامد با اصرار سوار
ماشین پدرش شد
.هر کاری کردند از ماشین پیاده بشه نشد که نشد. پدر و مادرش فکر میکردند
اگه بفهمه بابا بزرگ رو میخوان ببرن خونه سالمندان و اون دیگه نمی تونه پدر
بزرگش رو ببینه قیامت به پا میکنه.اما اینطور نشد.
خیلی اروم
نشست صندلی جلوی ماشین، مثل آدم
بزرگها.بابا بزرگ هم مات و مبهوت نشسته بود صندلی عقب و غرق در خیالات خودش
بود ، وهر چند حالش خوب نبود از بی احساسی حامد کوپولو تعجب زده بود ولی
به روی خودش نمی آورد. به اولین خیابان که رسیدند حامد رو به باباش کرد
وپرسید :بابا اسم این خیابون چیه؟باباش جوابش رو داد.اما حامد ول کن
نبود.اسم تمام خیابونها رو دقیق دقیق میپرسد.بلاخره حوصله باباش سر اومد با
ناراحتی پرسید:بچه جون اسم این خیابونها رو میخوای چیکار کنی؟به چه دردت
میخوره؟
اتل متل توتوله
این پسره سوسوله
موهاش همیشه سیخه
نگاش همیشه میخه
چت میکنه همیشه
اردبیل : گار گار
.
.
.
.
تهران : قار قار
در ادامه مطلب دنبال کنید :)
هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!
گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!
2-از همه پسرها متنفرم
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
متن را در ادامه مطلب بخوانید
پدر همسرم سالها پیش، قبل از اینكه ما ازدواج كنیم فوت كرده بود. همسرم آخرین فرزند خانواده است و مدت مدیدیرا با مادرش تنها زندگی میكرده و همین مسئله سبب شده است مادر او وابستگی زیادی نسبت به همسرم داشته باشد بهطوری كه گاه از خودم میپرسم او چهطور توانسته اجازه بدهد كه حمید ازدواج كند.
ادامه داستان در ادامه مطلب
خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت به من:
مجرد, بهر تو مسکن ندارم
متن کامل
شعر در ادامه مطلب
خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی میگذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج میکردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کردهام، اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن ...
ادامه داستان در ادامه مطلب بخوانید
تبلیغ کوکاکولا
یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت
.
دوستی از وی پرسید: «چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟»
وی جواب داد: «هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم.
اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم.
بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم: …
برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب بروید
چهار دانشجو شب امتحان به جای درس
خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون رو
نداشتند.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به اینصورت که سر و رو
شون رو کثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون
تغییراتی بوجود آوردند. سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش
استاد رفتند.
مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند:
.......
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی . سایت 30download با ارائه جدید ترین مطالب سرگرمی در خدمت شماست . ______________________________________________________ توجه : جهت گذاشتن تبلیغات و نحوه قیمت ها به قسمت تبلیغات بالای سایت مراجعه کنید وبا انتخاب نمودن بنر مورد نظر (به صورت پیام کوتاه ) موافقت خود را اعلام نمایید و پس از واریز کردن مبلغ مورد توافق طرفین بنر شما گذاشته میشود . یاعلی
مدل لباس مجلسی زنانه 2014
مدل گوشواره دخترانه طرح 93
مدل شال ترکی دخترانه تابستان 93
مدل کت مجلسی مردانه 2014
طرح های زیبا لاک ناخن دخترانه
مدل لباس بهاری دختر بچه ها طرح 93
طرح های شیک بلوز بانوان مجلسی 2014
مدل لباس عروس اروپایی 2014
مدل های زیبا آرایش چشم عروس
93
مدل های جدید ماکسی بلند زنانه 2014
مدل مانتو های مارک ITAk