نوشتن درباره مردی که سال های زیادی از عمرش را صرف شریک ساختن مردمانش در شادی هایش کرده کار آسانی نیست. «اکبر عبدی» امروز برای ما یک بازیگر صرف نیست او بسان آلبومی خوش خط و خال می ماند که با ورق زدن هر برگش یک دنیا خاطره برایمان زنده می شود؛ «مادر»، «دزد عروسک ها»، «ای ایران»، «روز فرشته»، «اجاره نشین ها»… هر چه جلوتر می روی نام اثرهای درخشانش مثل قطار پشت سر هم می آید. شاید گفت و گو با اکبر عبدی یکی از بهترین گزینه هایی باشد که می توان در روز تولد خانم فاطمه زهرا (س) و روز مادر سراغش رفت؛ ما این کار را کردیم چون تصمیم داشتیم با یک تیر چند نشان بزنیم؛ اول از همه اینکه فیلم «مادر» او در خاطر همه ایرانی ها ماندگار شده است، دوم اینکه سرنوشت زندگی اکبر عبدی با فداکاری مادرش و فروختن النگوهای دستش و ثبت نامش در کلاس های بازیگری تغییر مسیر بزرگی داد و سوم اینکه به واسطه شهادت برادرش اصغر آقا جزو خانواده شهدا و مادرش، مادر شهید به حساب می آید.
همین که پشت میز کارتان با آسودگی خاطر کامل نشسته اید یا در حال استراحتید و این صفحات را ورق می زنید برایمان بهترین اتفاق محسوب می شود اما برای جفت و جور کردن این گفت و گو و عکس هایش ۴ شب تمام رفتیم و آمدیم تا اکبر آقا آکتور سینما را در یک قاب و کنار پدر و مادر دوست داشتنی اش به تور انداختیم. پرونده جلد این هفته مان پیشکش همه مادران بامعرفت و نمونه ایرانی که هر چه برایشان انجام بدهیم کم است. قبل از شروع گفت و گویمان بر خود واجب می دانم از آقای محسن بیگلری عزیز که در مسیر اتفاق این گفت و گو بسیار کمک حالمان بود تشکر ویژه ای داشته باشم. با ما به خانه گرم و پر از مهر اکبر عبدی و پدر و مادرش بیایید و ببینید در اینجا چه ها که نمی گذردمتن کامل مصاحبه + تصاویر در ادامه مطلب