loading...
سی دانلود|اس ام اس
شیک ترین مدل لباس های مجلسی

ویژه خانم های شیک پوش و زیبا



روی عکس کلیک کنید برای دیدن آخرین مدل آرایش عروس و نامزدی،تتو بدن ،کاشت ناخن ،کاشت مژه و ...




برای دیدن لباس هایی که تا بحال ندیده اید
روی عکس کلیک کنید
Admin بازدید : 7099 یکشنبه 06 فروردین 1391 نظرات (2)

زشت ترین دختر کلاس

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید …

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

....

کاوه بازدید : 1045 چهارشنبه 02 فروردین 1391 نظرات (1)

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری

به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را

 

برای مشاهده متن به ادامه مطلب بروید


روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..

جهت ادامه داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

کاوه بازدید : 993 دوشنبه 29 اسفند 1390 نظرات (0)

تغییر دنیا

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: “کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!”

مورچه و سلیمان

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.

....

کاوه بازدید : 1140 شنبه 27 اسفند 1390 نظرات (0)

خیلی وقت پیش نبود که تب «مینی‌مالیسم» دامن داستان‌نویسی معاصررا گرفته بود. همین دیروز بود انگار. این خیلی بسیار کوتاه‌نویسی! را داستان‌های «کف‌ دستی» هم می‌گفتند.

حتی خاطرتان باشد یا نه، مسابقه‌ای هم برگزار شد که گویا شرط شرکت در آن، نوشتن داستانی با حداکثر سی و دو کلمه بود. در مراسم اعلام نام برندگان هم انگار کسانی از اهل نقد و قلم، اندر باب این موضوع صحبت‌هایی هم کردند.

بنده گرچه راوی حکایت باقی هستم ولی از شما چه پنهان چندان از قضایا و چند و چون این نوع قصه‌ها سر در نیاورده و نمی‌آورم.

گویا قرار مینی‌مال‌نویسی بر این است که به‌مصداق این ضرب‌المثل «ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزای»، تا آنجا که جا دارد از حاشیه و اضافات کم کنند و مفید و مختصر به اصل قضیه بپردازند و جاهای خالی داستان را هم به هوش و قدرت تخیل خود خواننده وا بگذارند.

مثلا فکر کنید: یک خانوادۀ دو نفری را که از پدری زحمتکش و دختری نوجوان تشکیل شده. (مادر دختر کجاست؟ نمی‌دانیم. شاید به شکلی غم‌انگیز همین چند سال پیش درگذشته باشد)

پدر، کاسب است. صبح می‌رود سر کار و شب خسته به‌خانه برمی‌گردد. (شغل پدر چیست را هم دقیقا نمی‌دانیم. شاید زیر راه‌پله‌ای کوچک و تنگ، بساط دست‌فروشی دارد یا مثلا گوشۀ میدانی در جنوب شهر، روی گاری میوه ‌می‌فروشد

........

کاوه بازدید : 1323 شنبه 27 اسفند 1390 نظرات (0)


چهار شمع به آرامی می سوختند.

محیط پیرامون آنها آنقدر آرام بود که صدای آنها شنیده می شد.

شمع اول گفت :

من صلح نام دارم

! بنابراین هیچ کس نمیتواند مرا روشن نگه دارد و یقین دارم که

بزودی خاموش خواهم شد .

پس شعله ی آن به سرعت کم شد و سپس خاموش شد.

شمع دوم گفت :

من ایمان نام دارم و احساس میکنم که کسی وجود مرا ضروری نمی داند و لازم نیست

بیشتر شعله ور بمانم.

وقتی سخنش به پایان رسید ، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد

نوبت به شمع سوم رسید . او با ناراحتی گفت :

نام من عشق است .من دیگر قدرت روشن ماندن ندارم چون همه مرا کنار گذاشته اند و اهمیت مرا درک

نمی کنند.مردم حتی عشق ورزیدن به نزدیکانشان را نیز فراموش کرده اند.

طولی نکشید که او هم خاموش شد.

ناگهان پسرکی وارد اتاق شد و دید که از ۴ شمع ۳ تا خاموش شدند.

پسرک به آن ۳ شمع خاموش گفت:

.....
کاوه بازدید : 1072 شنبه 27 اسفند 1390 نظرات (1)

روزی روزگاری، جزیره ای بود که تمام احساسات در آنجا زندگی می کردند. شادی ، غم ، دانش و همچنین سایر احساسات مانند عشق. یک روز به احساسات اعلام شد که جزیره غرق خواهد شد. بنابراین همگی قایق هایی را ساختند و آنجا را ترک کردند. بجز عشق. عشق تنها حسی بود که باقی ماند. عشق خواست تا آخرین لحظه ممکن
مقاومت کند. وقتی جزیزه تقریبا غرق شده بود، عشق تصمیم گرفت تا کمک بخواهد.
ثروت در قایقی مجلل در حال عبور از کنار عشق بود.
عشق گفت: می توانی من را هم با خود ببری؟

................

کاوه بازدید : 979 شنبه 27 اسفند 1390 نظرات (0)
از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم !

این داستان خیلی تکان دهنده ست حتمی بخونید


امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه …
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و… خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید…


منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و … دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!

ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره …

..............

کاوه بازدید : 1040 شنبه 27 اسفند 1390 نظرات (0)

داستان آموزنده و بسیار زیبای مفهموم خانواده

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه ! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام.
دقت نکردم … ما خیلی مؤدب بودیم، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم؛ اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم ؟!

کمی بعد از آنروز، در یک غروب غمگین مشغول پختن شام بودم. دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد اما همینکه برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش ولی بدون کمترین توجهی با اخم به او گفتم: “اه ! ازسرراه برو کنار” قلب کوچکش شکست و رفت ! اصلا نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم …
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی !
برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.
آنها گلهایی هستند که او برایت آورده بود. خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی …
او تنها به این خاطر آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه
هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود

.....

درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی . سایت 30download با ارائه جدید ترین مطالب سرگرمی در خدمت شماست . ______________________________________________________ توجه : جهت گذاشتن تبلیغات و نحوه قیمت ها به قسمت تبلیغات بالای سایت مراجعه کنید وبا انتخاب نمودن بنر مورد نظر (به صورت پیام کوتاه ) موافقت خود را اعلام نمایید و پس از واریز کردن مبلغ مورد توافق طرفین بنر شما گذاشته میشود . یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6313
  • کل نظرات : 409
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 1375
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 292
  • بازدید امروز : 1,600
  • باردید دیروز : 2,325
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,600
  • بازدید ماه : 16,170
  • بازدید سال : 143,586
  • بازدید کلی : 11,747,450
  • کدهای اختصاصی
    مدل روز






    مدل لباس مجلسی زنانه 2014

    مدل گوشواره دخترانه طرح 93

    مدل شال ترکی دخترانه تابستان 93

    مدل کت مجلسی مردانه 2014


    طرح های زیبا لاک ناخن دخترانه

    مدل لباس  بهاری دختر بچه ها طرح 93


    طرح های شیک بلوز بانوان مجلسی 2014

    مدل لباس عروس اروپایی 2014


    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/8202458.jpg


    مدل های زیبا آرایش چشم عروس

    93


    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/9305328.jpg



    مدل های جدید ماکسی بلند زنانه 2014






    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/11195702.jpg



    مدل مانتو های مارک ITAk

    حوادث روز

    اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار

    اسید پاشی بروی صورت زن 23 ساله

    توسط شوهر قبلی اش



    قتل خوفناک همسر و مردی در اهواز





    دستگیری عجیب 48 نفر افغانی در 4 خودرو سواری !+ تصاویر

    جای دادن 48 افغانی

    در 4 خودرو 405




    زن محجبه آمریکایی

    مورد آزار اذیت قرار گرفت


    استخدام مانکن روزی 1میلون تومان